تاريخ : برچسب:حقیقت,عاشقانه ,زیبایی,افسانه, | | نویسنده : بنده خدا

رسم است زیبایی ها را می نویسند و
بعد ها افسانه می خوانندش
و نسل به نسل , آدم ها با ولع
تمام کلمه هایش را می خوانند و حفظ می کنند
حقیقت را که بنویسی
نه کسی می خواند
نه کسی حفظش می کند
حقیقت , آنقدر زشت است گاهی که آدم ها ترجیح می دهند در عمیق ترین نقطه قلبشان , به خاکش بسپارند !

 

 



تاريخ : برچسب:باران,عاشقانه,خدا,مطلب خواندنی, | | نویسنده : بنده خدا

دلم یک کوچه می خواهد...

بی بن بست...

وبارانی نم نم...

ویک خدا...

که کمی باهم راه برویم...

همین!!!

دلم کفش نمیخواهد...

پاپوشی از چمن میخواهد...

دلم باران میخواهد...

دلم هیاهو نمی خواهد...

می خواهد اندکی با سکوت و نسیم و باران قدم بزند...

 همین!



 
با حس عجیبی ، با حال غریبی / دلـــم تنگتــــه
پر از عشق و عادت ، بدون حسادت / دلـــم تنگتــــه
گله بی گلایه ، بدون کنایه / دلـــم تنگتــــه
پر از فکر رنگی ، یه جور قشنگی / دلـــم تنگتــــه
 
تو جایی که هیشکی ، واسه هیشکی نیستو ، همه دل پریشن!
دلم تنگه تنگه ، واسه خاطراتت ، که کهنه نمیشن
دلم تنگه تنگه برای یه لحظه ،کناره تو بودن
یه شب شد هزار شب ، که خاموش و خوابن / چراغای روشن
 
منه دل شکسته ، با این فکر خسته / دلـــم تنگتــــه
با چشمای نمناک ، تر و ابری و پاک / دلـــم تنگتــــه
ببین که چه ساده ، بدون اراده / دلـــم تنگتــــه !
مثله این ترانه ، چقدر عاشقانه / دلـــم تنگتــــه
دلـــم تنگتــــه …
 
یه شب شد هزار شب ، که دلغنچه ی ما ، قرار بوده واشه
تو نیستی که دنیا ، بسازم نرقصه ، به کامم نباشه
چقدر، منتظرشم ، که شاید از این عشق ، سراغی بگیری!
کجا ، کی ؟ کدوم روز؟ / منو با تمام دلت میپذیری؟!
 
منه دل شکسته ، با این فکر خسته / دلـــم تنگتــــه
با چشمای نمناک ، تر و ابری و پاک / دلـــم تنگتــــه
ببین که چه ساده ، بدون اراده / دلـــم تنگتــــه!
مثله این ترانه ، چقدر عاشقانه / دلـــم تنگتــــه
 


صفحه قبل 1 صفحه بعد