با خودم زمزمه کردم :خانه ی دوست کجاست ؟
گیله مرد به قلبم اشاره کرد و گفت : با تمام وجود سعی کن ؛ باید که اینجا باشه .
نگاهم از انگشت اشاره اش بر زمین سر خورد و فقط مبهوت موندم .
دلم گرفته از اين دنيا از اين ادمها خسته شدم دوست دارم بميرم دلم داره ميتركه دلم ميخواد سير گريه كنم خسته شدم خدايا كمكم كن خدايا نجاتم بده از اين مخمصه خدايا خدايا دستمو گرفتي رهايم نكن خدايا فقط توكلم به تو وبس پس كمكم كن خدايا
.
.
.
.: Weblog Themes By Pichak :.